آنقدر اشک هایم را در درونم ریختم ,
هر کس مرا می بیند
می گوید چشمهایت شبیه دریاست !!!
مجنون با انگشت روی خاک مینوشت.........
لیلی...... لیلی...... لیلی....!!!!
پرسیدند چه میکنی؟؟؟
گفت چون میسر نیست من راکام او
عشق بازی میکنم بانام او ...!!!!

خیلی چیزا بازیافت نمیشن،
یکی دیگه ازشون استفاده میکنه
حکایت بعضی از آدماست . . . !!!
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
وقتی آدما میگن بارون رو دوست داریم ولی تا بارون میاد چتر باز میکنن...
وقتی میگن پرنده رو دوست داریم ولی تو قفس نگهش میدارن...
باید از دوست داشتن آدما ترسید!
آمدنت را حيران بنگرم يا رفتنت را مات بمانم؟
بادآورده را باد مي برد، قبول! دلم را که باد نياورده بود...
نظرات شما عزیزان:
|